گزارش جلسه اول کارگاه رشد 1 تا 4

در تاریخ سیزدهم آذرماه کارگاهی برای کتاب های رشد یک تا چهار در مدرسه اهل بیت با حضور آقای اخوت و خانم فیاض برگزار شد که خلاصه گزارش جلسه به شرح زیر است:

حوزه هنری بر اساس دوره های رشد مطالعاتی داشته است

و انیمیشنهایی با رویکرد رشد با توجه به واقعه عاشورا ساخته است. گزارشی دارند که ایده ها را شرح دادند و تمام مولفاتی که از کتاب های رشد استخراج کردند را شرح دادند.

در این انیمیشنی که ارائه شد مخاطب دوره دوم رشد در نظر گرفته شده است و به تمام مولفه های ان دوره استخراج شده است. مثلا توجه به حیوانات و صدای پای اسب؛ توجه به حرکات دست، توان اختیار، این که هر کس با خودش گفتگوهایی دارد و در نهایت تصمیم می گیرد که چه کند و ...

در این مجموعه چهار گروه فرد معرفی شدند:

1-    افرادی که خوب بودند و خوب ماندند

2-    افرادی که خوب بودند و بد شدند

3-    افرادی که بد بودند و خوب شدند

4-    افرادی که بد بودند و بد شدند

مولفه های دوره دوم رشد که استخراج شد منظور این بود که به صورت ضمنی به بحث توان احتیار خیلی پرداخته شود.  و در قالب تمثیل به مباحث پرداخته شود.

مثلا در این انیمیشن خیلی روی رنگها پرداخته شده است و طیفهای مختلف افراد نوع رنگ پوشش مختلفی دارند.

پروژه ای است به نام پروژه رده بندی است که محصول کار چهل روزه دوستان منظومه رشد است. قرار شده که بررسی شود که در ایران این دوره های رشد در چه مقطع سنی است؟ به سه دوره اول پرداخته می شود. پروژه سه تا چهل روز است که چهل روز اول ان استخراج قابلیتهای فرد در هر مرحله رشد است.

نمونه توانایی هایی که می شود مثال زد مثلا در مرحله اول فرد قابلیت درک محسوسات را دارد مثل توانایی درک ناراحتی و شادی و .... بچه می تواند مفهوم و منظور خود را برساند نیازهای بچه محدود است و به تدریج گسترده می شود. در مرحله اول چهل یا پنجاه مورد شناسایی شد برای مرحله دوم نیز همین حدود مولفه شناسایی شد. مرحله سوم صد و هفتاد و دو مولفه تعییین شده است.

 

باید مولفه ها شناسایی شود و مولفه ها قابلیت سنجش پیدا کند و بعد در قالب پرسشنامه به دست خانواده داده می شود و تکمیل می شود.

ابتدا مولفه های کتاب استخراج شده است و در فرایندها ضرب شده است.

این گزاره ها خیلی مستقیم هستند ولی در قابل پرسشنامه به صورت پرسش غیر مستقیم خواهد شد. ضمنا برای پرسشنامه دسته بندی روی مولفه ها صورت گرفته است.

 

کتابهای موجود روی بحث رشد:

1-    کتب رشد

2-    بلوغ فطری و بلوغ طبیعی و ضرب مولفه های این دو بلوغ

3-    ضرب مراحل رشد در  (طیب و خبیث، خیر و شر، حسن، ایمان، صدق)

4-    روش های اصلاح مراحل / ترمیم/ آسیب شناسی

5-    نحوه آموزش کتاب ها و رویکردهای آن

 

اگر تک مولفه ای به کار نگاه کنیم کار کاربردی می شود و یک مولفه از رویکردهای مختلف باید بهش نگاه شود تا بتوان کابردی به آن پرداخت.

محبت مرتبه پایین ولایت است.

کتابهایی که در حوزه منظومه رشد نوشته شده است  به عنوان شاخه ای است از یک مجموعه

که فرض آن است که خواننده مجموعه قبلی را اجمالا پذیرفته است. ملا نظریه ساختار وجودی را پذیرفته باشد. نظام انسان و نظام جامعه بر هم انطباق دارد. مطالب باید خیلی سریع و مختصر فرد مطالعه کرده باشد و باید نظام سازانه مطالعه داشت.

می توان جلسات منظمی طرح ریزی کرد که بر این قرار مطالعات نظام­مندی انجام شده باشد.

عقبه فکری منظومه رشد یک عقبه محکمی است و خیلی طول کشیده تا به اینجا رسیده و راه طولانی را طی کرده است. پدر این کتابها «تفکر اجتماعی و موانع آن» و مادر آن کتابهای «رشدشناسی و فرایندهای آن» است و از تلفیق اینها دوره های شش گانه رشد ایجاد شد. که البته دوره های هفت تا است که هفتم آن را گذاشتیم برای بهشت که ارایه شود چون بلوغ بعثتی است.

پدربزرگهای تفکر اجتماعی و رشد، «حجت» و «حکمت» است. که از کتاب «حجت» مراحل طیب، خیر، حسن، ایمان و صدق است. در آن کتاب حجت و حکمت به فرایند تعلیم انسان در هدایت پرداخته شده است.

این را می گوییم که به ریشه مطالب پرداخته شود.

خواندن کتاب حکمت خیلی شیرین و جذاب است. چون در یک امتداد موضوعات را سه خط می چیند و می رود جلو و خیلی جذاب است.

وقتی موضوعی را می بینیم و ان را به ریز موضوع ها تقسیم می کنیم این ریز موضوع ها مولفه ها می شود

مولفه های حجت عدد فرد می شود و مولفه های حکمت عدد زوج می شود. البته این توضیحات فقط داده شد که بدانید اینها ریشه دارند

«بلوغ فطری» وابسته به فیض الهی است و بلوغ طبیعی وابسته به «جنس و سن» است. کتابهای طیب و خیر و حسن و .... به بلوغ فطری می پردازد و بلوغ فطری برای شما مقصد و غایت تعریف می کند و البته به مسیر می پردازد ولی اصل ان مقصد و غایت است.

ولی کتابهای دوره های رشد شش گانه به بلوغ طبیعی می پردازد و مسیر شناسی دارد البته مقصد را می گوید ولی از منظر مسیر به آن می پردازد.

در کتابهای دوره های رشد شش گانه فرایند سن مهم می شود.

تفکر اجتماعی، شکوفایی استعدادهای انسان در متن جامعه است. یعنی اگر جامعه را حذف کنیم، شکوفایی را حذف کردیم. بحث حکومت دینی و ولایت بر همین مبنا ضرورت می یابد.

ابتدا شروع کردیم در کتاب تفکر اجتماعی به نوشتن دوره های رشد

 در نوشتن دوره های رشد تفکر اجتماعی  که کتابهای شش گانه رشد تولید شد.

مولفه چطور پدیدار می شو.د؟

مثال شما می خواهید کاری انجام دهید به طور مثال اشپزی. حال می خواهید موفه های اشپزی را در اورید برای این کار ابتدا تحلیل عقلی می کنید.

مقصد تهیه غذا است

مسیر تهیه امکانات است

یک عامل اجرایی یعنی اشپز می خواهد

برای نظافت خانه با تحلیل عقلی، نظم مقصد است. مسیر آن تمیز کردن  و پاک کردن و منظم کردن است. یک نظافتچی هم به عنوان عامل اجرایی می خواهد.

این دو عمل اشپزی و نظافت با هم تباین ندارند و ارتباط آنها طولی نیست بلکه عرضی است (یعنی بعد از آشپزی ، نظافت هست و لی خودشان با هم ارتباط ندارند ) برای همین این دو را نمی توان در هم ضرب کرد و با هم جمع می شود. چون نمی توان روی هم انداخت.

در کتاب رشد دو  در صفحه 238 نمودار 1- 5 مثالهای ضرب مولفه ها را می توان مشاهده کرد.

برای تولید محصولات (تولید سند، تولید محتواهای صدا و سیما و ...) باید به دنبال شناخت مولفه هایی باشیم که با افزایش آن چند مولفه افزایش یابد. مثلا با بالا بردن توان یادگیری  هم تعبد، هم معرفت، و ... و ... را افزایش داد چون اینها در هم ضرب می شوند.

مولفه ها حصر ندارند. و مطالب گفته شده در حد محدودیت مولفین و محدودیت جامعه و ... است.

پژوهشگر باید قدرت بسط و قبض مولفه ها را داشته باشد.

اگر قرار است فقط یک جمله بگوییم این است که کاری کنید که بچه امروزش با دیروز ش متفاوت باشد.

نمودارهای کتاب را بقاپید چون در اوردن این ضربها خیلی کار سختی است و ساعتها وقت صرف آن شده است.

یکی از کارهایی که می توانید بکنید این است که جاهایی که ضرب بوده است را برای خودتان یک جزوه کنید.

در کتاب فرایندشناسی رشد خیلی نمودارها پرداخته شده است.

آقای چیت چیان خیلی خوب می توانند به این نمودارها و ضرب مولفه ها بپردازند.

بهترین حالت تبیین آن است که خود آن موضوع توضیح داده شود.

ما داریم در حالت طبیعی و نرمال به مسایل در کتابها می پردازیم

وقتی در کتاب رشد یک کتاب را هدیه به حضرت علی اصغر کردیم یعنی فردی نرمال و بدون اسیب را در نظر گرفتیم

رویکرد کتاب این است که قدر مطلقی را مطرح می کند و خروجی آن مثبت است

پسر امام در خانه امام و دربیت شریف امام دارد زندگی می کند و مختصات او را بیان می کنیم.

برای تدریس این کتاب به مادران شما باید فقط موارد لازم را بگویید و این کتابی نیست که بخواهید دقیقا به مادران تدریس داد

این کتابها جامعه ایده آل را مطرح می کند و ارمان سازی می کند.

کودک تراز قران را ، نوجوان تراز قرآن و ... را ارایه می کند. معیار عزت دارد و رفیع است. کعبه قبله را تعیین می کند.

این معیارها هم جهت و سو را تعیین می کند. رویکرد کتابها رویکرد کلی است و انسان تراز قران را ارائه می کند. معیارها نباید دست یافتنی باشد چون ان وقت شکستنی می شود. مهم این است که ما در جهت این معیار حرکت کنیم و سعی کنیم نزدیکتر شویم.

برای هر مرحله آسیبهایی مطرح است و باید به موانع یعنی «سلبی» ها پرداخت. حکمت مسیرش لا اله الا الله است

در کتاب حکمت همه نمودار به شکل «الا» است. در کلاسها باید رووی موانع و آسیب ها و سلبی ها پرداخت . یعنی باید ضد ها را مشخص کرد.

خداوند به اانسان قدرتی به نام ترمیم داده است. مثلا اگر والدین عقیقه نکرده باشند باید فرد خودش برای خودش ترمیم کند. ترمیم یعنی همین.

هر کس هر محرومیتی در زندگیش دارد بداند که خودش نخواسته است ان محرومیت را بر طرف کند.

ما نیروهای کمکی زیادی داریم و فرد باید بداند که چنین کمکهایی است و با توسل به آنها فرد محرومیتهای خودش را برطرف کند.

آلوده بودن محیط زندگی از آسیبها است. تربیت همیشه درون زا است و هیچ وقت نمی توان فرد را بیرونی تربیت کرد و البته این درونی شدن آن ممکن است سالها طول بکشد.

 

 

 

برای تدوین نقشه کلی کتاب پرداخته شود و بعد به نقشه کلی فصول پرداخته شود و  باید از کل به جز تدریس شود.

مقصد پژوهش یعنی حرف آخر :

سیر پژوهش: از چه مسیرهایی

شیوه پژوهش: آیات، روایات و ادعیه

آسیب ها یا فاصله هایی که افراد و جامعه

ما شش تا کتاب داریم و برای کسانی که رده بندی کار می کنند خیلی خوب است که آن را بدانند

در رده بندی سنی توانمندیها و شاخصها را می گوییم.

 

رده بندی سنی:

توانمندیها:

شاخصها (معیارهای ارزیابی):

مقاصد (نقطه هدف در سن):

آسیبها:

مطالب به خاطر استنادات است که زیاد می شود.

از مجموع توانمندیها و شاخص ها و و مقاصد و آسیب ها یک نظام کلی برای سن می شود.

برای نوشتن کتابهای مهارتی می توان از هر تجربه ای استفاده کرد  اعم از کتابهای روان شناسی یا تجربه های اطرافیان

همین که نظام کلی شما دینی باشد، دینی اجازه داده است که تفسیر مطالب با تجربه اتفاق افتد. و اصلا بنا بر این هست. اگر کسی تجربه را قبول نداشته باشد توقف می کند. خداوند به تفکر اجتماع و خلاقیت ها بها داده است. با معیارسازی، نظام تعقل ایجاد می کنید و بر اساس تفکر اجتماعی بقیه قرار می گیرد.

در اصول فقه داریم:

علینا القا الاصول، علیکم بالتفریغ

یعنی نظام کلی با دین است یعنی شاخص ها را دین می دهد ولی پیاده سازی ان بنا بر شرایط باید با ما باشد.

مشکل این است که در علوم انسانی افراد می خواهند خودشان شاخص دهند. در حالی که باید اصول را از دین گرفت. توانمندی، شاخص، مقاصد، آسیبها باید از دین استخراج شود.

ما نظام را داریم و اصول از نظام دینی استخراج می شود. ولی با تجربه باید پیاده سازی انجام داد.

ما باید برای هر کتابی در هر دوره ای توانمندیها، شاخص، مقاصد و آسیبها مشخص شود.

در هر کتابی خود رده بندی سنی نیز رده بندی می شود.

یعنی این توانمندیها، شاخص­ها، مقاصد و آسیب ها برای هر رده بندی جزیی سنی دوباره ایجاد می شود.

ادم باید تسلط داشته باشد که خوب استخراج کند و خوب ببافد

اسامی کتابها را بر اساس نظام و مقصد ان نظام است.

شاخص به شما معیار ارزیابی می دهد. ان عاملی که می تواند توانمندی ایجاد شده را بسنجد شاخص نامیده می شود.

در بین توانمندی و قابلیتها برخی قابلیت ارزیابی بیشتری دارند.

یک بحثی که مطرح می شود تداخل بین نظام ها است

مثلا چیزی از دوره اول رفته به دوره سوم یا از دوره دوم به دوره اول امده است.

هر دوی اینها آفت است.

آسیبهای کلی این است که «تداخل بین نظام ها» و «تغافل در نظام ها» است.

اکثر بچه های بیش فعال تداخل بین نظام دارند.

رسانه یکی از عوامل جلو انداختن برخی از عوامل نظام ها است. جلو افتادن خوب نیست و بین بلوغ ها اختلال ایجاد می شود چون فرد از یک بعد یا یا چند بعد جلو می افتد نه اینکه کاملا جلو می افتد.

باید عوامل تداخل بین نظام را شناسایی کرد.

اغلب سوالت مخاطبین شما این است که فرد تداخل بین نظام یا تغافل در نظام است.

در جامعه فعلی هرچه ادم خنگ تر ، اسیبها کمتر است.

نظام سوم که بلوغ عقلی است شاخص کل نظامات است. و بقیه همه بروز عقلانیت است.

باید از این آسیبها فرصت ایجاد کرد و باید سرعت داد به جهت های دیگر تا فرد به تعادل برسد و اصلاح شود.

تلفیق مدلها خودش مهارتی می شود.

مثلا بچه ای که زیاد حرف می زند ممکن است با رفتن به کلاس ورزش انرژیش تخلیه شود.

منظومه رشد کارش آسیب شناسی اختلالات رشد است و تعیین فاکتور سن در برنامه های آموزشی فردی و اجتماعی است.

تعیلم و تزکیه منظور دیگری است که محتوای آموزشی ار تعیین می کند که بعدا تدوین خواهد شد ولی نحوه چیدمان کار منظومه رشد است.

خود شاخص ها هم نسبت دارند.

مثلا ممکن است بررسی کند در جامعه همز و لمز و ... زیاد است. شما با تحقیق قرانی می ببیند که تطفیف (کم فروشی) عامل همز و لمز است. پس فاز اول می گوییم اگر اداره تعزیرات خوب کار کند، همز و لمز زیاد می شود. ما جامعه را طفل فرض کردیم و برای آن تادیب نطق باید داشته باشیم باید در معرض کم فروشی قرار نگیرد تا همز و لمز کم شود.

مشکل جای دیگر بروز پیدا می کند و شما جای دیگری کار دیگری نمی کنید. سازگاری بچه را باید از  جای دیگر تامین کرد.

در دوره اول و چهارم خیلی شبیه است

خیلی از آسیبهای دوره چهارم سر ریز در دوره اول است. اغلب ایرادهایی که در بچه ها در دوره اول بروز می­کند تبعات به بلوغ عاطفی نرسیدن پدر و مادر است.

بچه های دوره اول از بچه های هر دوره روان شناس تر هستند و اتفاقا سیستم حافظه این خیلی قوی است. حتی ابعاد رحمت و غضب افراد در ذهن بچه ها ثبت می شود.

ما باید کار گروهی انجام دهیم

حجم اطلاعات وسیع فقط از طریق جمع انتقال پیدا می کند.

باید به سمت تالیف برویم و به سمت یک پیکره برویم.

جلسات بعدی کاری خواهد بود.

در کلاس وقتی کتاب سه و چهار را می خوانیم افرادمطرح می کنند که بخشی برای فرد در دوره های قبل برایش کم گذاشته شده است یا نبوده است.

مثلا فرد باید تا اخر دوره دوم به خود برنامه ریزی برسد و فرد در دوره چهارم فهمیده و  باید به خود برنامه ریزی برسد. نحوه اجرای آن و سرعت آن اصلا مشابه به آن در همان دوره نیست و بسیار متفاوت است

لیله القدر من الف الشهر

فرایند را باید کشف کرد و فرد می تواند با فرایند مناسب ظرف یک شب تغییر کند.

مثال یکی از آسیبهای دوره اول یادگیری لغات غیر طیبه است.

ناقص ترین نظام و فشلترین نظامی که شما در می آورید از کاملترین ایده هایی که موجود هست بالاتر است.

وقتی مدلها در جامعه جاری شود اگر جایی در جامعه مشکل پیش آید بنابر آن مدل خودش را اصلاح کند.

نمودار مثل یک نرم فازار است و جای هر مولفه ای جایگاهش نسبت به مولفه های دیگر مشخص باشد. انتقال از  طریق مطالب راحت است. قدرت انتقال خیلی مفید است و برا خودتان هم خیلی قابل فهم تر است.

 

با مراجعه به کتاب فرایندشناسی رشد خیلی از موخرات و مقدمات مولفه ها مشخص می شود.